حالم خیلی خرابه


Love

حالم خرابِ...اصلا این روزا رو دوست ندارم...یعنی میشه چشامو ببندمُ وقتی بازشون میکنم همه ی این روزا تموم شده باشن...الآن که دارم می نویسم یه چشم اشکِ،یه چشَم خون...احساس میکنم صبرم تموم شده...ازهمه چی خسته شدم..حتی دیگه نمیتونم اسمِ خدارو به زبون بیارم..خیلی خسته ام...کافرشدم...حتی امروز دیگه نماز ظهرمم برایِ اولین بار نخوندم...احساس میکنم یه عالمه حرف تو دلم تلنبار شده ولی وقتی میخوام بحرفم هیچ حرفی به ذهنم نمیرسه...احساسِ پوچی میکنم...دارم دیونه میشم...نمیدونم حرفِ حسابم چیه..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 3 دی 1398برچسب:,ساعت 22:12 توسط (zed)| |


Power By: LoxBlog.Com